طرح انتقال آب ویرانگرمنابع آب زیر زمینی چهارمحال و قاتل کشاورزی خوزستان است
در دهه های گذشته ، طرح های متعدد انتقال آب در سراسر جهان اجرا شده که منجر به تجارب منفی زیادی در نقاط مختلف شده است. با گذشت زمان و درک اهمیت مسائل زیست محیطی و اجتماعی در طرح های توسعه منابع آب ، بسیاری از این طرح ها مورد تجدید نظر قرار گرفته و برخی از دستور کار اخراج شدند.
تجارب کشورهای مختلف در خصوص طرح های انتقال آب
در سال های اخیر و به ویژه از سال ۱۹۶۰ و پس از آن ، طرح های متعدد انتقال آب در سراسر جهان و به منظور توسعه کشاورزی و صنعت بر سر زبان ها افتاد. با گذشت زمان و درک اهمیت مسائل زیست محیطی و اجتماعی بسیاری از این طرح ها مورد تجدید قرارگرفت و تعداد زیادی از آنها از دستور کار خارج شد.
بر اثر طرح های غیرکارشناسی انتقال آب بین حوضه ای دریاچه آرال در سال ۲۰۰۱ نسبت به سال ۱۹۶۰ حدود ۸۰درصد حجم آب خود را از دست داد، میزان شوری آن ۴ برابر شد و در نتیجه اغلب موجودات زنده در آن از بین رفته اند. املاح، سموم کشاورزی و سایر مواد سمی که در بستر خشک شده آن به جا مانده بود توسط باد به مناطق دورتر منتقل شد و صدها کیلومتر مربع زمین را عقیم کرده و سلامت اهالی همجوار را به خطر انداخته و بیمارهای کم خونی، کبدی ، مسمومیت های خونی بر اثر سموم کشاورزی و فلزات سنگین را شایع کرده و باعث سونامی سرطان در آن مناطق شده داست.
در ایالات کالیفرنیا ، آریزونا و اوتا ، با ساختن لوله عظیم انتقال آب لس آنجلس در سال ۱۹۳۰ دوران طرح های عظیم انتقال آب رودخانه کلورادو را آغاز نمودند و عملا باعث خشک شدن دریاچه اوونز و نیز نابودی ساکنین محلی دره اوونز در کالیفرنیا گشتند.
درحال حاضر رودخانه کلورادو مانند رودخانه های سیر دریا و آمودریا در آسیای میانه فقط در برخی مواقع سال به دریا می پیوندد که این امر موجب ایجاد فجایع زیست محیطی ناگهانی و ویران کننده ای شده است به طوری که باعث نابودی مناطق باتلاقی دلتای کلورادو گردیده است.
موارد متعدد دیگری در خصوص طرح های شتاب زده انتقال آب و فاقد جامع نگری در سراسر جهان نیز می توان نام برد.
وضعیت انتقال آب حوضه به حوضه در ایران
کشور ما با داشتن ۱ درصد جمعیت جهان تنها ۳۶/ ۰ درصد منابع آبی را در اختیار دارد. متوسط بارندگی در کشور ما ۲۴۰ میلیمتر است که ۳۰ درصد متوسط بارندگی سالیانه کل دنیا می باشد. علاوه بر این میزان بارندگی از توزیع مناسبی برخودار نیست به طوری که ۷۵ درصد آن در ۱۱ درصد سطح کشور صورت می پذیرد.این توزیع نامناسب مکانی و حتی زمانی منابع آب باعث شده اجرای برخی طرح های انتقال آب بین حوضه ای در سالهای گذشته مورد توجه قرار گیرد. تقریبا اکثر طرحهای انتقال آب بین حوضه ای مناسب در گذشته اجرا شده اند ولی در ادامه همین سیاست، متأسفانه در سالهای اخیر دولت به سمت اجرای طرحهای انتقال آب بین حوضه ای که بعضا می توانند تبعات و اثرات بسیار نامناسب و مخربی هم برای حوضه مبدأ و هم برای حوضه مقصد به همراه داشته باشند، متمایل شده که طرح انتقال آب بهشت آباد به عنوان یکی از این طرحها مطرح می باشد.
آنچه در طرح جامع آب کشور در افق سال ۱۴۰۰ پیش بینی شده حجم انتقال آب بین حوضه ای ۳٫۹۸ میلیارد مترمکعب در سال می باشد. اما هم اکنون طرحهای در دست مطالعه فراتر از برنامه طرح جامع آب کشور بوده و حجم انتقال آب بین حوضه ای در دست مطالعه با توجه به ارقام ارائه شده در جدول زیر، بالغ بر۴.۴۵ میلیارد مترمکعب در سال و ظرفیت طرحهای در دست اجرا ۲.۲۴ میلیارد متر مکعب میباشد. ضمنأ هم اکنون ۵ پروژه انتقال میان حوضه ای با حجم آب انتقالی سالیانه ۱٫۲۴ میلیارد مترمکعب که ۴۵ درصد از آن از حوزه آبریز کارون بزرگ توسط تونل های اول و دوم کوهرنگ میباشد در حال بهره برداری است. لذا در صورت عملی شدن طرحهای مطالعاتی و اجرائی، حجم آب انتقالی در طرحهای بین حوضه ای در مجموع سالیانه به حدود ۸ میلیارد مترمکعب می رسد که این رقم بیش از دو برابر پیش بینی طرح جامع آب کشور میباشد. این آمار نشان میدهد مدیریت آب کشور توجه ویژه به طرحهای انتقال آب بین حوضه ای داشته است و این در حالی است که راندمان مصرف آب در بخش کشاورزی حدود ۳۰ درصد و مصرف آب شهری در حدود دو برابر نرم بهینه مصرف آب می باشد. بر این اساس می توان گفت سیاست بخش آب کشور در پاسخگویی به نیازروزافزون جامعه به آب به جای اینکه برپایه مدیریت تقاضا باشد بر مبنای مدیریت عرضه عمل می شود .
معرفی طرح انتقال آب بهشت آباد
سابقه مطالعات طرح انتقال آب بهشت آباد به دهه ۷۰ بر می گردد. مطالعات فاز شناخت این طرح در سال ۱۳۸۳ به اتمام رسید. در این مطالعات تنها یک گزینه برای انتقال آب مورد توجه قرار گرفت که عبارت بود از احداث سد مخزنی بهشت آباد درپائین دست محل تلاقی دو رودخانه کوهرنگ و بهشت آباد و همچنین احداث یک تونل به طول ۶۵ کیلومتر به صورت مستقیم و یکسره، که ورودی آن در نزدیکی محل سد بهشت آباد و خروجی آن حوالی شهر باغ بهادران در نظر گرفته شده است. در این مطالعات میزان آب قابل انتقال به فلات مرکزی بسیار زیاد محاسبه شده است. روش محاسبه آب قابل انتقال به این ترتیب است که متوسط درازمدت آبدهی دو شاخه بهشت آباد و کوهرنگ بر اساس آمار ایستگاه آبسنجی به ترتیب ۵۷۹ و ۷۷۳ میلیون متر مکعب در سال بدست آمده که جمعا برابر ۱۳۵۲ میلیون متر مکعب در سال می۔ باشد. در ادامه، مشاور برداشت تونل سوم در آینده را معادل ۲۵۰ میلیون متر مکعب در سال در نظر گرفته و آنرا از مجموع آبدهی دو شاخه بهشت آباد و کوهرنگ کسر کرده و رقم ۱۱۰۲ میلیون متر مکعب در سال را بدست آورده است و در نهایت ظرفیت آب قابل انتقال برابر ۱۱۰۰ میلیون متر مکعب در سال محاسبه گردیده است.
در این ارتباط گزارشهای انتقادی زیادی از سوی کارشناسان منتشر گردید و مکاتبات متعددی توسط مسئولین ذیربط حوضه مبدأ انجام شد. لذا در مطالعات مرحله اول که گزارشات آن در سال ۱۳۸۷ منتشر شد، میزان آب قابل انتقال به ۷۴۶ میلیون مترمکعب در سال کاهش یافت. هرچند به اعتقاد کارشناسان حوضه مبدأ این مقدار آب نیز بیش از دو برابر منابع آب قابل انتقال از حوضه است. مسئله دیگری که در مطالعات مرحله شناخت مورد انتقاد قرار گرفت، تأثیر احداث تونل بر زهکش کردن منابع آب زیرزمینی منطقه مسیر و مشکلات اجتماعی مربوط به زیر آب رفتن شهر کاج و ۳ روستای بهشت آباد، سنگ پیل و شیخ محمود بود.
انتقادات به طرح بهشت آباد
الف) از منظر فنی :
با توجه به تجربه ی ناموفق تونل طرح کوهرنگ ۳ (طرح شهدای بیرگان) و خشک شدن چشمه مروارید و خسارت های متعدد به آبخوان های مسیر تونل ، حفر تونل بهشت آباد آن هم به طول ۶۵ کیلومتر و شرایط زمین ساختی مسیر تونل که در گستره ی گسل های مهم و فعال قرار دارد و حضور تشکیلات آهکی کارستیک ، باعث افزایش چشمگیر هزینه های اجرایی طرح و و کاهش ضرایب ایمنی واعتمادپذیری طرح خواهدبود. مسایلی که باعث طولانی شدن و عدم قطعیت در حفر تونل سوم کوهرنگ شده ، در مورد تونل بهشت آباد ، به مراتب بیشتر خواهد بود. همچنین در حد فاصل کاج تا محور سد نیر تشکیلات مارنی ناپایداری وجود دارد که درصورت اشباع شدن ( با آبگیری مخزن) بخش قابل توجهی از این تشکیلات فرو خواهد ریخت. ضمن اینکه تک گزینه ای بودن طرح وعدم توجه به گزینه های جایگزین نیز میتواند ایراد بسیار مهمی در مطالعات انجام شده دانست.
ب) از منظر اقتصادی نبودن طرح:
باتوجه به نیاز طرح به سد مخزنی بزرگ ، حفرتونل باطول حدود۶۵ کیلومتر ، هزینه های آب بندی مخزن و تونل ، طولانی بودن مسیر خط انتقال ، اقتصادی بودن طرح را زیر سوال می برد.
ج) از منظر برنامه ریزی منابع آب :
مطالعات منابع آب در طرحهای آبی، مبنای اصلی تخصیص آب بوده و در سیما و اقتصاد طرح تأثیر قابل ملاحظه می گذارد. در مطالعات فاز شناخت ظرفیت آب قابل انتقال برابر ۱۱۰۰ میلیون متر مکعب در سال برآورد شد که با توجه به صحیح نبودن روش مطالعات، مشاور در مطالعات مرحله اول آن را به ۷۴۶ میلیون مترمکعب در سال کاهش داد. اما براساس مطالعات شبیه سازی انجام گرفته در سال ۱۳۸۸ توسط مرکز تحقیقات منابع آب، مشخص شد پتانسیل آبدهی مازاد حوضه برای تخصیص به طرح انتقال آب بهشت آباد معادل ۳۱۴ میلیون مترمکعب در سال می باشد که این رقم در حدود ۴۰ درصد رقمی است که در مطالعات مرحله اول طرح بدست
آمده است. علاوه بر آن در مطالعات مرحله اول طرح بهشت آباد، مسئله تأثیر تغییر اقلیم در برآورد آبدهی حوضه مورد بررسی قرار نگرفته است.
د) از منظرمسائل اجتماعی طرح:
با توجه به اینکه در مطالعات طرح بهشت آباد، محاسبات آب قابل انتقال بدون توجه لازم به نیازهای آتی حوضه مبدا (در استان چهارمحال و بختیاری)انجام شده و بیلان آبی محاسبه شده حوضه کارون با اطلاعات غیر به هنگام برای منطقه پائین دست (خوزستان) انجام گرفته است، لذا اجرای طرح میتواند بر توسعه آتی حوضه مبدأ تأثیر قابل ملاحظه بگذارد و زمینه مهاجرت بیشتر را فراهم آورد و این مسئله یک معضل اجتماعی است. این مسئله زمینه اسیب پذیری اجتماعی حوضه مقصد را نیز فراهمئمیاورد. بویژه در مواقع خشکسالی که هر دو حوضه مبدا و مقصد کم آب شده و نیاز آبی انها افزایش می یابد، طرح انتقال آب زمینه منازعات و درگیری های اجتماعی بر سر تقسیم آب را بوجود می آورد. از مسائل اجتماعی دیگری که اجرای طرح می تواند به دنبال داشته باشد،خشک یا کم آب شدن چشمهها، قنوات و چاههای منطقه مسیر و زیر آب رفتن روستاهای منطقه با جمعیت حدود ۵۰۰۰ نفر است که موجبات مهاجرت گسترده در منطقه را فراهم می آورد. به مسائل زیست محیطی طرح: در برآورد حجم آب قابل انتقال در طرح بهشت آباد، توجه لازم به حق آبه زیست محیطی رودخانه پائین دست (برای حفظ حداقل دبی جریان) و خطرات جنبی احداث سد و تونل و تأثیرات احتمالی آن بر کاهش منابع آب چشمه های محدوده مسیر و اثرات مخرب زیست محیطی نشده است. همچنین احداث سد مخزنی با حجم مخزن ۱۸۰۰ میلیون مترمکعب می تواند عاملی در وقوع زلزله القائی در منطقه زلزله خیز اردل باشد.
لذا با توجه به ابعاد وسیع طرح شایسته است تصمیم گیری در مورد این طرح بر مبنای معیارها و اصول شناخته شده علمی و با رعایت حقوق کلیه ذینفعان صورت پذیرد. در قانون برنامه چهارم توسعه کشور نیز در مورد طرحهای انتقال آب بین حوضه ای (بند ه ماده ۱۷) صراحتأ بر رعایت حقوق ذینفعان تأکید شده است
ه) عدم تناسب منابع با مصارف پایین دست حوزه:
مطالعات طرح بر اساس طول آمار بلندمدت(۵۰ ساله) انجام شده ، در حالیکه در ۱۵سال اخیر با بروز پدیده ی تغییراقلیم و کاهش شدید نزولات جوی وبروز خشکسالی های بعضا ده ساله و بیشتر، میانگین آورد سالیانه حوزه های آبریز منتهی به دشت خوزستان ، حدود ۱۶ میلیارد متر مکعب در سال برآورد شده ، در حالی که مجموع مصارفاین منطقه ( شامل کشاورزی ، شرب و صنعت) حدود ۱۷ میلیارد متر مکعب می باشد. ومتولیان مدیریت منابع آب کشور برای متعادل کردن این معادله ، به ناچار این کسری را با ممنوعیت کشت تابستانه و گاهی زمستانه و حذف حق آبه تالاب ها جبران می کنند که منجر به کاهش در آمد کشاورزان منطقه و البته خشک شدن تالاب ها و پدیده ی ریزگردها و گرفتاری های بعدی می شود. ضمن اینکه با اجرا شدن فاز دوم طرح ۵۵۰ هزار هکتاری ، مجموع مصارف به ۲۲ میلیارد متر مکعب خواهد رسید و میزان کسری موجود حدود ۶ برابر خواهد شد. بدیهی است این میزان کسری غیرقابل جبران است.
نکات مورد توجه در انتقال آب میان حوضه ای در ایران (راهکارها)
با توجه به تجارب جهانی انتقال آب بین حوضه ای و همچنین واقعیت موجود کشورمان موارد زیر به عنوان پیشنهاد و نتیجه گیری ارائه می گردد:
تهیه طرح جامع طرح انتقال آب در کشور بسیار ضروری به نظر می رسد تا براساس معیار عدالت هر گونه طرح انتقال آب در قالب این طرح جامع با رعایت اصول توسعه پایدار دیده شود. مناطق نیازمند آب و حوضه های آبریزی که آب مازاد در آنها در شرایط توسعه کامل وجود دارد می باید شناسایی شوند و طرح ها براساس الویت بندی به مناطق با نیاز بالاتر و همچنین نوع نیاز طبقه بندی شوند.
مبنایی ترین طرح توسعه در کشور، طرح آمایش سرزمین است . نهایی شدن این طرح می بایست مورد تأکید قرار گیرد، همچنین نقش آب در این طرح بیش از پیش می بایست مورد توجه قرار گیرد
نیازهای حوضه مبداء برای دوره بلند مدت در احداث پروژه های عمرانی بیشتر از معمول دیده شود و به پتانسیل های بالقوه هر حوضه در طول بازه طولانی توجه شود
افزایش جمعیت و صنایع در حوضه ها و ارجح بودن آب شرب و صنعت پر کشاورزی وافزایش آلودگی های منابع آب امنیت حق آبه بران را به خطر می اندازد بنابراین می بایست به حقوق حق آبه بران در دراز مدت توجه نمود.
برای تأمین آب در مناطق نیازمند (حوضه مقصد) می بایست راههای مختلف تامین نیازاز جمله تأمین نیاز از منابع جدید، مدیریت مصرف، استفاده از آبهای مجازی، حفاظت مناسب کمی و کیفی از منابع موجود، استفاده از سیستم های آبیاری مدرن، استفاده مجدد از آب و اصلاح شبکه آب شهری و… مورد توجه قرار گیرد که انتقال آب میان حوضه ای یکی از موارد فوق می باشد. در این میان استفاده از تکنیک مهندسی ارزش طرح ها که بر کارکرد گرایی متکی است میتواند در اولویت استفاده از روشهای فوق بسیار موثر باشد
با توجه به بافت فرهنگی، قومی مختلف در کشور، آب می تواند ابزاری برای صلح ودوستی و پیوند دهنده اقوام مختلف باشد. در موضوع انتقال آب بین حوضه ای می بایست دقت کافی در خصوص حساسیتهای اجتماعی بین اقوام مختلف را لحاظ کرد
در بررسی های اقتصادی انتقال آب بین حوضه ای می بایست به هزینه ها و درآمدهای بالقوه و بالفعل طول دوره عمر طرح توجه نمود و به مواردی همچون تعداد و نوع کشت ، نیازهای صنایع، کشاورزی، شرب و محیط زیست، امکان استحصال انرژی برقابی با توجه به اختلاف ارتفاع بالادست و پایین دست رودخانه و… لازم است توجه شود .
تأمین آب بدون داشتن برنامه جامع ممکن است در کوتاه مدت مشکلات کمبود آب راحل نماید ولی در دراز مدت کمبودها را با شدت بیشتری افزایش می دهد. انتقال آب ممکن است باعث تغییر الگوی مصرف، افزایش سطح زیر کشت، رشد صنایع و در نتیجه افزایش آلودگی آبها، توسعه بی رویه مناطق شهری و در نتیجه افزایش جمعیت و… شود که در در آینده حوضه مقصد را با مشکلات جدی تری مواجه می کند.
با توجه به پتانسیل جمعیتی مناطق مختلف کشور و با عنایت به ظرفیت و منابع آب آنها، می بایست دو استراتژی «آب را به پیش جمعیت بیریم» یا « جمعیت را به پیش آب ببریم» تبیین و بررسی شوند
با توجه به شاخص ها و معیارهای اصول توسعه پایدار طرح های انتقال در صورتی موفق وپایدار خواهند بود که برای حوضه های مبداء و مقصد سودمند باشد به این منظورمی توان بخشی از سود ناشی از انتقال آب در حوزه مقصد را به حوضه مبداء تخصیص داد، بهتر است این تخصیص در جهت استحصال آب از طریق بالا بردن راندمان و کاهش خسارات زیست محیطی حوضه مبداء باشد که مجددا سود ناشی از این کار به حوضه مقصد نیز خواهد رسید. از طرفی ممکن است بتوان از بخشی از حوضه، آب را به مناطق دیگر همین حوضه انتقال داد. به عنوان نمونه در ازای انتقال آب از سرشاخه ی دز، انتقال آب به رودخانه کرخه را نیز انجام داد.
جهت تامین یکی از معیارهای اصول توسعه پایدار (کارایی و اثر بخشی) و همچنین استفاده از ابزار تشویقی و کنترلی برای بالا بردن راندمان پیشنهاد می گردد هر گونه انتقال بعد از بررسی های اقتصادی ، اجتماعی و زیست محیطی منوط به استفاده بیشتر ازمدیریت مصرف در بخش های مختلف حوضه مقصد شود و تفاوت راندمان استفاده از آب در دو حوضه مبداء و مقصد در میزان حجم انتقال آب تأثیر داشته باشد.
تغییر اقلیم در میزان استحصال و مصرف آب تأثیر بسزایی دارد با توجه به اینکه درکشور درصد زیادی از منابع آب بوسیله ظرفیت تنظیمی سدها تامین می شود، تغییر اقلیم می تواند در برخی مناطق باعث کاهش ظرفیت تنظیمی سدها، افزایش سیلابها و در نتیجه سرریزی سدها و هدر رفت مقدار زیادی آب، کاهش دبی پایه رودخانه ها در فصل خشک و در نتیجه افزایش آلودگی و غلظت آب رودخانه ها گردد. بنابراین لازم است تغییر اقلیم در موضوع انتقال بین حوضه ای به صورت یک سناریوی جداگانه دیده شود.
نویسنده : بهرام بهادری بیرگانی متخصص علوم آب و مدرس دانشگاه
دیدگاه بگذارید