در یک شب سرد زمستانی، آنگاه که خانه هایمان گرم و امن بود، مردی خاکی آسمانی شد، مردی از جنس ولایت، امنیت،شجاعت و اخلاق که آرزویش آسمانی شدن و پیوستن به یاران جان بود، مردی که بیشتر از میدان جنگ، مرد میدان دلهای ملت ایران بود.
صبح روز ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ خبری در رسانه های سمعی و بصری منتشر شد، که دل هر ایرانی، نه فراتر از آن، هر آزاده ای را به در آورد، خبر شهادت سردار سلیمانی آنچنان سنگین بود، که شنیدنش حتی چشمان کودکان را اشک باران کرد.
سردار دلها بارها گفته بود که آرزویش شهادت و پیوستن به همرزمانش است و حالا ، او به آرزویش رسید اما دلهای ما کماکان در نبودش آه می کشد.
بارزترین خصوصیت سردار ، ولایتمداری بود و زندگی او سرار عطر اهل بیت علیهم السلام می داد، همه ملت ایران ، با هر جهت و منشی را خانواده خود می دانست ، هیچ وقت برای چپ و راست بودن ارزشی قائل نمی شد و تنها از خط صراط المستقیم و مقام معظم رهبری (مد) پیروی می کرد ، هرجا صدای مظلومی بلند می شد قاسم سلیمانی حاضر بود، شاید همیشه ندای سید الشهدا (ع) را می شنید که می گفت : (( هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی )) و آن را لبیک می گفت .
هیچ میز ، صندلی و دفتر مجللی نتواست این شهید والا مقام را اسیر خود کند و تنها جایی که احساس راحتی می کرد سنگر خاکی بود، رشادتها ، جانبازی ها و نحوی شهادت این سردار والامقام و یار باوفیایش ابو مهدی مهندس ، نا خود آگاه مرا به یاد این بیت از غزل حافظ انداخت که می گوید: (( آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند)).
سردار دلها به آرزوی دیرینه اش رسید ، اما یادش همیشه در خاطرمان حک شده است، هنوز خاطرم هست که مردم فریاد می زدند: (( علمدار نیامد )) و هنوز بعد از دو سال نتوانسته ایم به نبوبدنش عادت کنیم.
عزیز دل ملت ، آسمانی شدنت مبارک.
نویسنده : عباس مطر